.یکی از فانتزیام اینه که پورشه پانامرا دیدم باعجله سوار شم
بگم چرا دیر اومدی
بعدش که راننده رو دیدم بگم : ااا ببخشید فک کردم بابامه !
بعد پیاده شم .
ادامهههههههههههه...........
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی بی پتو هم خوابمون نمیبره
خخخخخخ
.
.
امروز داشتم برمیگشتم خونه یه مرده ازم پرسید افق کجاست؟
گفتم: همینو مستقیم بری تو افق محو میشیدیدم
بد نگاه کرد(شایدم نفهمید چی گفتم)
بهش گفتم:کجا بهتون ادرس دادن؟
گفت: کوچه ی کنار مروارید نگو یارو موسسه زبان افق رو میگفت.
اینقدر ضایع شده بودم که نفهمیدم چه جوری خودمو محو کنم.
.
.
.
.
یکی دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
یه ماشینه لامبورگینی داشته باشم . بعد یه روز که میرم بانک واسه چک کردن حـسابم ، همون موقع یه سرقت خفن انجام بشه !
بعد یکی از اون دزدا اسلحه شو بگیره سمت یه مشتری دختر
بعد من برم به دزده بگم : دِ عاخه لا مـروّت ، چرا سمت ضعیفه اسلحه میکشی ؟
شــَــق بخوابونم زیره گوشش اونم عصبانی بشه یه گلوله حرومم کنه . . .
بعد وختی که دارم جون میدم دخـدره بیاد سرمو بزاره رو پاش بعد با گریه بگه چــرا !
ما میتونستیم با هم خوش بخت بشیم ، چـرررررا !
بعد من یه لبخند نَـــرم بزنم و بگم
اونجا رو نگا کن اون نوره سفیدُ چه قشنگه . . .
اونم سرشو برگردونه بگه کو ؟ کجا ؟
بعد تا سرشو برگردونه من دیگه تموم کرده باشم !
سوال شده که اون ماشین لامبورگینی چیه ؟!
هیچی گول خوردین ماشین لامبورگینی نکته انحرافی بود
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه بفهمم جرا با اینکه
سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم
اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!
.
.
.یکی از فانتزیام اینه بفهمم بلاخره کی باید بخوابم:
قبل از ۱۲بخوابیم میگن مرغی
بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی
راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سروقت خوابیدنت …
چه غلطی کنیم بالاخره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.یکی از فانتزیای دوره دبستانم این بود برم کلاس چهارم تا با خودکار بنویسم :|
.
.
.یکی از فانتزیام اینه که به عنوان اولین ایرانی تو زاویه قائم محو بشم و علم فیزیک رو به چالش بکشم و یه افتخاری بشم واسه مملکتم!
آخه چقدر دیگه افق و عمود...
.
.
.یکی از فانتزیام اینه که شکمم اجازه میداد اعتصاب غذا کنم بلکه جواب میدادو مشکلاتم حل میشد!! تازه خعلی هم کلاس داشت!
اما لامصب اصن اجازه نمیده که!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه پیکان ۴۸ خسته بخرم بعد باهاش برم پشت چراغ قرمز بقل یه فراری ۴۵۸ وایسم با بوق ده یازده یه بوق بزنم و اشاره کنم شیشو بده پایین و بهش بگم پایه ی کورس تا چراغ بعدی هستی ؟ سر ماشینامون !
بعد یارو هم قبول کنه !
چراغ که سبز شد یک ثانیه بعد از اون راه بیفتم و در کمال ناباوری ازش جلو بزنم
اونم سر چهارراه بعدی بیاد جلو ماشینم و از ماشینش پیاده شه و سوییچشو بده بهم منم قبول نکنم و با پیکانم از صحنه محو شم
.
.
.
یکـی از فانتـزیام اینـه کـه یه یارو نصفه شب مزاحمم بشه ..
بردارم بگم بله ؟؟
بگه : خوابیدی ؟
بگم : نه اینجا هوا روشنه
بگه : عــــه؟ مگه کجایی ؟؟
بگم : من ایتالیام ...
یارو بترسه شارژش تموم شه قطع کنه دیگه زنگ نزنه :|
.
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه بار بلیط هوا پیما برا کیش بگیرم . بعد وقتی میرم فرودگاه مامورای فرودگاه منو اشتباهی بفرستن سوار یه هوا پیما دیگه بشم . منم بی خبر از همه جا ( تا رفتم تو هواپیما گرفتم خوابیدم )
یدفه تا از هواپیما پیاده میشم ببینم که تو فرودگاه جزایر قناریم . بعد برم لب ساحلش خودمو محو کنم آخ که چه حالی میده
[ بازدید : 503 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]